ساحلژانر: عاشقانه - اسماتکاپل: کوکمین - نامجیننوع: فن فیکشنقسمت: یازدهماون روز صبح جونگکوک مثل همیشه زود تر از جیمین بیدار شده بود و به کافه رستوران رفته بود. جیمین هم کمی بیشتر توی تخت موند تا شاید خستگی و بی خوابیش کمی قبل از رفتن به سر کار بهتر بشه.سر کار هم برخورد زیادی بین جیمین و جونگکوک شکل نگرفت به جز وقت هایی موقع استفاده کردن از اتاق استراحت یا سرویس بهداشتی با هم رو به رو می شدن.اون روز صبح جونگکوک ماجرا رو برای هارین گفته بود و هارین می تونست تا حدودی متوجه جو عجیبی که بین اون دو نفر وجود داشت بشه. اون روز جونگکوک هم بسته سیگاری گرفته بود و از اونجایی که ذهنش مشغول بود بیشتر از چیزی که انتظار داشت، سیگار کشیده بود.بعد از خوردن ناهار، کافی شاپ رو به هارین سپرد و در حالی که یک نخ سیگار بر می داشت به سمت حیاط رفت. با دیدن جیمین که گوشه ای نشسته بود و داشت سیگار می کشید، با تردید به همون سمت رفت و کنار جیمین نشست.سیگارش رو روشن کرد و به منظره بیرون خیره شد. هنوز جوابی از جیمین نگرفته بود و نمی دونست باید چی بگه. به هر حال یک ماه و نیم دیگه تا شروع ترم جدید وقت داشت و تا ابد توی جیجو نمی موند. هر دوشون می تونستن این موضوع رو فراموش کنن و به زندگی سابقشون برگردن.جیمین نگاهی به جونگکوک انداخت و چیزی نگفت. دلش می خواست چیزی برای گفتن می داشت اما انقدر سؤال بی جواب و فکر های مختلف توی سرش بود که نمی دونست باید از کجا شروع کنه.بالاخره جونگکوک تصمیم گرفت چیزی که توی سرش بود رو به زبون بیاره. این حق جیمین نبود که به خاطر کاری که جونگکوک کرده بود معذب باشه."هیونگ... من متأسفم..."جیمین به تعجب نگاهی به اون پسر که به نظر کمی ناراحت میومد انداخت."چرا؟"جونگکوک پک دیگه ای از سیگارش DoubleFFicction...
ادامه مطلبما را در سایت DoubleFFicction دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : doubleffiction بازدید : 197 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 16:44